دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان(1)

نویسنده: یحیى مقدسان، فاطمه محمدی، سید تقی قاضوی و عبداللطیف نظری

دانشجو، واژه‏ای مقدس

واژه دانشجو، به اندازه کرامت و تقدسش، وسیع و پردامنه است. آن‏قدر پر افق که هرگاه به هر سوى کرانه‏اش انگشتى اشاره بریم، نسیمى تازه از معنا مى‏یابیم.
دانشجو و دانشگاه از مقدّس‏ترین واژه‏هایی است که می‏توان در فرهنگ اسلامی سراغ گرفت. اسلام دینی است که درس خواندن را فریضه می‏داند و به عالمان اندیشمند مباهات می‏کند و به تقدیس محیط‏های علمی می‏پردازد و لزوم توجه و پاسداری از آن را به همگان گوشزد می‏کند و شروطی را برای نیل به سعادت حقیقی بیان می‏دارد که تحقق آن در محیط‏های علمی و آموزشی، تجلّی دانشگاه اسلامی را نوید می‏دهد و ترک آن موجب خسران و انحراف در مراکز آموزشی خواهد شد.

رستاخیز اندیشه‏ها

امروز، روز رستاخیز اندیشه‏هاست؛ روز علم‏دوستی و حقیقت‏پرسی، روز طلوع اندیشه‏های نو، روز انسان‏های فرهیخته و بالنده، روز اندیشه‏های ناب و روز گسستگی جهل‏ها ونابخردی‏ها. امروز، روز پرده‏برداری از گمنامی‏ها و پرده‏پوشی بر سیاهی‏هاست. امروز، روزی است که دانش‏دوستان با دستان مهربان و اندیشه‏های نابشان از دوستی‏ها سخن خواهندگفت، از عشق‏ها، از زیبایی‏ها. امروز، روز دانشجوست؛ روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.

نام‏گذارى

آنچه روز دانشجو را در تقویم مناسبت‏هاى انقلاب اسلامى به فراموشى نسپرده، ریشه‏هاى عمیق این نام‏گذارى است:
رژیم پهلوى پس از کودتاى 28 مرداد 1332، خود را بیش از پیش نیازمند آغوش گرم امریکا مى‏دید. در ادامه این روند، سفر نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت امریکا به ایران در هفده آذر 1332 برنامه‏ریزى شد. تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به این سفر، از روز چهاردهم آذر آغاز گردید. در گرماگرم غارت سرمایه‏هاى ملى، فرهنگى، مادى و مذهبى از سوى امریکاییان، چه کسانى جز فرزندان فرهیخته ایران مى‏توانستند این آگاهى را به ملت خود اعلام دارند؟
در روز هفده آذر هم‏زمان با ورود نیکسون به تهران، تمام دانشگاه‏هاى پایتخت در اعتصاب کامل به سر مى‏بردند. وقتى نیکسون براى دریافت دکتراى افتخارى حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران حاضر شد، یکى از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» این‏گونه نوشت: «آقاى نیکسون! وجود شما آن‏قدر گرامى و عزیز بود که در قدوم شما، سه نفر از بهترین جوانان این کشور، یعنى دانشجویان دانشگاه را قربانى کردند».
خون سه جوان آزادى‏خواه ایرانى است که نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر مى‏زند.

روایت شانزدهم آذر

روایت شانزدهم آذر 1332، با بیان یکى از شاهدان ماجرا، آن‏قدر تکان دهنده است که هر دلى را آکنده از تأثر و افسوس مى‏کند. شهید مصطفى چمران این‏گونه مى‏نویسد: «از آن روز (یعنى 16 آذر 1332) نُه سال مى‏گذرد، ولى وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویى همه را به چشم مى‏بینم. صداى رگبار مسلسل در گوشم طنین مى‏اندازد. سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مى‏لرزاند. آه بلند و ناله جان‏گذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک مى‏شنوم. دانشکده فنى خون‏آلود را در آن روز و روزهاى بعد به رأى‏العین مى‏بینم.
آن روز، ساکت‏ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‏اى را نشان مى‏داد، دانشجویان بى‏اندازه آرام و هوشیار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه‏طور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ‏نیا، قندچى و رضوى به شهادت رسیدند؟
دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را کم و بیش مجبور به سکوت کرد، ولى دانشگاه همچنان خارى در چشم دستگاه مى‏خلید و دست از مبارزه برنمى‏داشت و دستگاه همچون درنده خون‏خوارى به کمین نشسته، دندان تیز کرده بود که از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد؛ انتقامى که عبرت همگان گردد.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى که هنوز به خون دانشجویان بى‏گناه رنگین بود، دکتراى افتخارى حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا، وعده هرگونه مساعدت و کمک نمود و به رئیس‏جمهور امریکا پیغام برد که آسوده بخوابد».

بازتاب جهانی

خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاه‏های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و هم‏زمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته‏شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت‏های دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاس‏های درس خودداری کردند.
بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه‏های ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.

اهمیت مبارزه

چگونگی سرکوبی دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان دهنده اهمیت مبارزه‏های دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار می‏آمدند و مخالفت‏های پی‏گیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز می‏داشت. از این رو به نظر می‏رسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد. اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانواده‏های شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.

دانشجو در جایگاه عمل

امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نیز گمراهى و انحراف است.» در مکتب اسلام، همان‏قدر که عمل کردن به علم اهمیت دارد، عمل بدون علم نیز نکوهش شده است. علمِ معرفت‏آور و بینش‏زا به عمل فرد ارزش مى‏دهد.
نگاهى دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسیارى را روشن مى‏کند. دانشجویانى که در دانشگاه دفاع مقدس، تئورى‏هاى خود را به آزمون مى‏گذاشتند، افرادى بودند که آگاهانه در مسیر رشد خود گام برمى‏داشتند.
مقام معظم رهبرى نیز بر این مدعا مهر تأیید مى‏زند: «هنگامى که به نام دانشجوى شهید مى‏رسیم، این یقین در ما پدید مى‏آید که پذیرش شهادت و اقدام به جهادى که بدان منتهى شده، از سر خودآگاهى و با اراده روشن‏بینانه بوده است و این ارزش عمل را مضاعف مى‏کند و بدین دلیل است که دانشجویان شهید که در شمار سرآمدان ایمان و ایثار آگاهانه بوده‏اند، ستارگان همیشه درخشانى هستند که هر جویاى حقیقت مى‏تواند راه خویش را با آنان بیابد».

                                           

یک الگو

دانشجو به عنوان قشر باسواد و فرهنگى جامعه، افزون بر شخصیت اجتماعى خود، الگوى رفتار و تفکر دیگران است. برخى در این عرصه چنان چشم‏گیر بوده‏اند که حتى پس از پیمودن مدارج و موقعیت‏هاى عالى مختلف، همچنان دوره دانشجویى آنان الگوبردار است. براى نمونه، خاطره‏هاى دانشجویى دکتر مصطفى چمران، هنوز دل را مى‏لرزاند:
سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد. شد هیجده؛ بالاترین نمره.
در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلى شاگردان ممتاز رفت امریکا. بعد از مدت کمى شروع کرد به کارهاى سیاسى و مذهبى. خبر کارهایش به ایران مى‏رسید. از طرف ساواک پدر را خواستند و بهش گفتند: «ما ترمى چهارصد دلار به پسرت پول نمى‏دهیم که بر ضد ما مبارزه کند.» پدر گفت: «مصطفى عاقل و رشید است. من نمى‏توانم در زندگى‏اش دخالت کنم.» بورسش را قطع کردند. فکر مى‏کردند دیگر نمى‏تواند درس بخواند و برمى‏گردد.
پس از تحقیقات علمى در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرین دانشگاه امریکا (بِرکلى)، با ممتازترین درجه علمى موفق شد دکتراى‏الکترونیک و فیزیک‏پلاسما را بگیرد.
در امریکا، با همکارى بعضى از دوستانش، براى نخستین‏بار انجمن اسلامى دانشجویان امریکا را پایه‏ریزى کرد و از مؤسسان انجمن دانشجویان ایرانى در کالیفرنیا و از فعالان انجمن دانشجویان ایرانى در امریکا به شمار مى‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلى شاگرد ممتازى وى از سوى رژیم شاه قطع مى‏شود.
پس از قیام پانزده خرداد سال 1342 دست به اقدامى جسورانه و سرنوشت‏ساز مى‏زند و همه پل‏ها را پشت سر خود خراب مى‏کند. به همراه بعضى از دوستان مؤمن و هم‏فکرش، ره‏سپار مصر مى‏شود. مدت دو سال، سخت‏ترین دوره‏هاى چریکى و جنگ‏هاى پارتیزانى را مى‏آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته مى‏شود و مسئولیت تعلیم چریکى مبارزان ایرانى را به عهده او مى‏گذارند.